چرا باید روز ولنتاین رو گرامی داشت ؟

ساخت وبلاگ
درود...چون جنبه فانتزی عشق رو زنده نگاه می دارد !..فانتزی رگه ارتباطی عمیقتری داره با حقیقت !!..تا گندکاری های بعدی در واقعیت !..ضمن اینکه از گندکاری ها و ناهنجاری های بعدی در واقعیت یکی اینکه در واقعیت طبقه بندی ها و جبر اجتماعی  سریع میاد و شکل میده به کاراکتر ها ..مثلا یک کارگر فقیر هم در عشق و فانتزی با یک ثروتمند و هرکس دیگری برابر است ..اصلا فانتزی عشق لحظه برابری در انسانیت است ولی بعدش اختلافات و وافعیت و طبقات سایه می اندازه ..در لحظات عاشقانه و فانتزی عشق همه برابرند و کاراکتر اصلی خود عشق است ..بعدش ولی یکی زن معلمی است که باید بچه داری هم بکنه یکی دیگر زن مرفهی است که پرستار بچه میگیره ..یکی بچه اش رو میفرسته خارج که در فلان دانشگاه درس بخواند  .یکی دیگر بچه لیسانسه اش رو میگذاره توی بقالی که کمک دستش باشه..یکی دکتر میشه بالا شهر مطب فلان میگیره یکی دکتر میشه باید روزی دو شیفت توی بیمارستان سگ دو بزنه سالها !..یکی عاشق میشه و بعد باید بچه کوچکش رو به دندان بگیره و دنبال شوهر که دنبال کار میگرده از این شهر به اون شهر آواره بشه !..همه اینها ولی روز ولنتاین و در خاطرات عاشقانه با هم برابر بودن و هستند ..برای همین فانتزی عشق رگه ارتباطی عمیقی با حقایق داره بالقوه !!..مثلا دو نفر عاشق عاقل که ازدواج نمی کنند و هفته ای دو سه بار قرار های عاشقانه با هم می گذارند ! می توانند تا چنجاه شصت سالگی از فانتزی رمانتیک و شور عاشقانه لذت ببرند !!...پس تولید مثل چی ؟...واقعا در این دنیای هفت میلیارد نفری هنوزم نگران تولید مثل بشر هستید ؟!!...واقعیت اینه که انسان های خیلی آگاه یا درگیر آگاهی و جستحو گری یا درگیر خودشناسی و شور هستی درونی  کمتر تولید مثل می کنند !..تولید مثل نیاز به یک نا آگاهی و بی خبری و سادگی داره !...که یعنی باز از اول آغاز انسان نیازمند آگاهی !!!..که معلوم نیست این دقیقا چه مرضیه ؟!!...امروزه حتی در کشور های توسعه یافته هم گمونم بالاترین نرخ تولید مثل مربوط به شهرهای کوچکتر و مناطق روستایی و اطراف و اکناف کشور ها باشه تا شهر های بزرگ و پایتخت ها  ..در کشور های توسعه نیافته یا در حال توسعه که همینطوره ..یعنی سیل جاری و بی پایان اقشار خواهان ظواهر و باطن زندگانی مثلا مدرن که به سمت مراکز می روند ...( بهترین حالتش این بود که از همان شهر ها یا مراکز مسیر مستقیمی به آسمان باز میکردیم و در مرحله نهایی افراد پخته شده رو به رستگاری می رساندیم !!!...نه اینکه قبرستان ها رو گسترش بدیم  و چرخه معیوب رو تکرار کنیم ..اونها که تا پنجاه شصت سالگی در حالت رمانتیک مفید کاربردی هستند چی ؟!..اونها رو ول کنید کلا !!..آنها حد اقل روز ولنتاین رو تا ابد زنده نگاه می دارند !!..که خودش پایه هستی است دیگه !..و شایدم برابری روز ولنتاین کشف رمز شود و رگه حقیقت جویانه و هستی شناسانه اش مکشوف گردد ..و طرفین تمام روزهای سال رو اندر احوالات خودشناسانه و سالکانه باشند ..اشکالی هم نداره حالا این یک روز رو بصورت نمادین از عشق یادی بکنند ..البته میدونیم که سالکان هم می توانند عاشق باشند ..منظور خود عشق خالص است بدون مخلفاتش ! )...حالا روز ولنتاین مبارک و همگی خوش باشید ..( با مخلفات و بی آن یا حالا هرچی !!..)..تو وبلاگ سابقم یک پست روز ولنتاین بود که در واقع یک ایده کارتپستال بود ..خوشم می آمد ازش ؛ پسرکی ژولیده در اتاقی بهم ریخته نشسته ..توی بشقاب غذاهای مانده چند کرم در حال بازی پوکر هستند و ...ناگهان دختری با کادویی در دست پشت پنجره ظاهر میشود ../..خیر و سلامتی 

رقیب اصلی مرگ فیلمنامه فرعی زندگی...
ما را در سایت رقیب اصلی مرگ فیلمنامه فرعی زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cabolfazl1971geraa7 بازدید : 204 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 17:08