شورش بر علیه آسمان !

ساخت وبلاگ
درود...خب بلاخره یکی از آن جادوگران باستانی دو هزار ساله حاضر به گفتگو شد ، این شما و این هم مصاحبه با جادوگر !

..قبل از هر چیز تشکر میکنم از جناب عالی که این وقت رو در اختیار ما گذاشتین ..به عنوان اولین سوال مبشه بگید شما ها کلا چه مرگتون بوده که این مسخره بازی ها رو راه انداختین ؟!...جادوگر : می خواستیم مزه زیر سلطه بودن رو به اون یکی ها بچشانیم ..پرسیدم ؛ کدوم یکی ها ؟ ...جادوگر : همان ها که برتری ظاهری و نسبی داشتن ..همانها که فابریک جادوگران سفید و قدرتمندی بودن ..پرسیدم : به قیمت سیاه شدن خودتان ؟..جادوگر : بله ولی حالا می دانیم این سیاهی و سفیدی توهمات حضورمان در این عالم بوده !...پرسیدم ؛ چرا اینقدر اویزون اجنه شدین و  دنیا رو جن زده کردین ؟!...جادوگر : چاره ای نداشتیم الاغ !!..می خواستیم قدرت زیاد کسب کنیم  حالمان بهم خورده بود از سلطه آن بی عیب و نقص های متظاهر و حرص درار و اعصاب خورد کن ..هرچند بعدا فهمیدیم آنان هم پخی نبودن و پر از عیب و نقص بودن و پر از حماقت عین خودمان !...گفتم : بله همیشه همینطوره انسانها کلی حرص میخورن و سر در در و دیوارهای انواع حماقت می کوبند و تن به هر لجنی می دهند بعدش که های و هوی و باد کله های متورم متوهم می خوابه به خودشان میگن ؛خب که چی ؟!...تمام مدت داشتن حرص یکی الاغ تر از خودشان رو میخوردن ..یعنی چاره ای هم نیست ..باید یک الاغی پیدا کنی و جدی و مهم فرضش کنی تا به توهمات خودت رنگ بوی واقعیت و جدی و مهم بودن بدی !..شما ابله ها فکرم نکردین این جادوی جبری این صحنه ی عالم است که شما و اونها یکهو توش ظاهر شدین !..و عین الاغ نقش هاتون رو بازی کردین و البته صحنه رو هم به گند کشیدین ..حالا با این همه نفوذ اجنه چیکار کنیم ؟..شما لعنتی ها دروازه ها رو باز کردین ..کار بجایی رسیده اجنه پشت موتورسیکلت میشینن توی شهر و بیابان برای خودشان میچرخن !!!!...جادوگر : خودتان یکجوری جمعش کنید !!..ما الاغ ها و شما الاغ ها همگی بخشی از بازی این صحنه بودیم حتما راه گریزی باید باشه مظمئنم یکی کشفش میکنه ..مثلا خود تو !...که این همه به کارهای ما علاقمتدی ..اصلا اگر ما نبویم موندم تو درباره چی مینوشتی !!!...گفتم : شایدم باید بگردیم اون یکی ها رو پیدا کنیم ..منظورم همان ظاهرا بی عیب و نقص هاست ..سفید های ستاره ای ...جادوگر : خیلی سخته چون ما تقریبا با خاک یکسانشان کردیم که دیگه جلوی چشممان نباشن یا حداقل امکان ظهور نداشته باشن ...تازه اگر اونها دوباره قدرتمند بشن  ما هم دوباره عصبانی خواهیم شد ..گفتم : ای بمیرید که آستانه حماقت ندارید اصلا !..و کلا استندبای حماقت هستید !...یادت رفت همین الان خودت گفتی که اینها توهم و جبر حضور در این صحنه بوده ؟!...جادوگر : خب همین دیگه ..چیکار کنیم  تو هم هی سرکوفت میزنی فقط ..یک راه حل ارائه بده الاغ !!!...گفتم : به خدا تفاوت ها فقط توی این عالم ظاهر میشن و کله ها رو متوهم و درگیر می کنند تا قصه های ابلهانه به راه بی افته ..وگرنه در حقیقت بی معنی هستند ..تفاوت های ظاهری و باطنی و امکان های دسترسی مختص کاراکتر ها همگی فریب و نیرنگ این صحنه هستند ...آخه چقدر الاغید شما ها ؟!...کلش عین بازی های کامپیوتری است که برنامه نویس های الاغ عین همین حماقت رو تکرار میکنن و بازی کامپیوتری میسازن !(.تازه تخیل چندتا الاغ رو هم باید تحمل کرد و چهارچوب ساختگی ابلهانه بازی  رو موقع بازی کردن. بجای پرورش هدفدار تخیل اورجینال و ناب خود آدم ..)..جادوگر : خیلی حال میکنم که این شورش که ما به راه انداختیم هنوزم ادامه داره ..گفتم : شما ها اونقدر احمق بودین که نه تنها با تفاوت ها درگیر شدین بلکه از دست خالق و اقتدار عالم هم شاکی بودین که چرا اصلا همچین درد تحمل تفاوت ها وجود داره و عین الاغ واقعی ! سر بر در شورش بر علیه ناشناختنی کوبیدید ...شک ندارم در شکل گیری کل این حماقت ها اجنه نقش اساسی داشتن ...جادوگر : البته که همینطوره ما اگر می خواستیم هم هوشش و دسترسی به جزئیات فریبنده رو تداشتیم ..بلاخره فکری دا ی یا نه الاغ ؟!...گفتم: خیلی پیچیده اش کردین در زاوایای کوچک و بزرگ در ماهیت های گوناگون با ظواهر مترادف و متضاد گسترش پیدا کرده ..چیکار کنم آخه ؟!..تنها راهش همان آگاهی رسانی و کسب معرفت بصورت مستقل است ..جادوگر : ولی حال میکنم در این لحظه کلاس شورشی بودنت در برابر شورش ما درجه دو بحساب میاد !!..گفتم : اون شورش الاغی شما کلا اونقدر بی کلاسه که توهم برت داشته ..کلاس شورشی بودن رو با درجه عمق حماقت که حساب نمی کنند !!..راستش برعکسه ..شورش بر علیه عمق و گستره حماقت شماها  اتفاقا بر اساس پهنه گندکاری های عظیم جناب عالی و امثال شماست که کلاس شورشی های اصیل بحساب میاد ...ما اصلا در هیچ راستا و مرتبه هم طول و عرضی جا نمی گیریم ..شما ها اون سر ماجرا هستید ما این سرش ...جادوگر : پس ما امکان بودن شما و اصالت شورش تان رو فراهم کردیم !..گفتم : که اگر نمی کردید بهتر بود !...عنوان شورشی بودن فقط برای زساندن جهت درک و فهم است ..وگرنه همانطور که شورشی بودن شماها در معنای کلمه بی اهمیت بود ..شورشی بودن ما هم در همان جایگاه صرف کلمه و اعتبار ظاهری اش ..بی اهمیت و کشکه ..البته نه نتایج حاصل از اعمال و انرژی صرف شده در این راه !..منظور اعتبار و ظواهر این عناوین است !..ولت کنن هنوزم استاد بازی با کلمات و گم شدن در دنیاها و توهمات ساختگی هستید ها ..جادوگر : نمایش باید ادامه پیدا کنه !...گفتم : واووو یادم نبود تو عمر جنی برای خودت درست کردی !..نمایش برای کی ادامه پیدا کنه ؟..برای تو که به هر قیمتی زنده ماندی یا انسان هایی که حداکثر یک قرن یا کمی بیشتر زنده هستند ؟!...کدوم نمایش ؟!...جادوگر : به هر حال اینجا صحنه نمایش است دیگه !..خودتم میدونی ...گفتم : اشکال نظر تو اینه که از دیدکاه غیر عادی یک جادوگر دو هزار ساله بیان میشه .کلا فاسد و انحرافی است ..انسان آخه موجودی فرا تر از صحنه های نمایش است ! ...برای همین جادوگر دو هزار ساله ای مانند تو یک احمق تمام عیار بحساب میاد !..تو صحنه رو زیادی جدی گرفتی و اشتباهت رو می خواهی به گردن بقیه انسان ها و به قیمت هستی شان بی اندازی !...قبول کن در برابر فریب عالم و فریب اجنه هر دو کاملا بازنده بودی ...جادوگر : ولی هنوز زنده هستم و حتی ممکنه راهی پیدا کنم به بالاترین امکان برسم !...گفتم : بله !!..درسته !!..پس ما داریم درباره یک زندگی حرف میزنیم !!!!...یک زندگی و ماجراهایش !...این کوچکترین ربطی به نظریه پردازی و شعر گفتن و اطوار دانایی و دخالت در زندگانی بقیه آدمها نداره . و در این رابطه موضوعیتش غلطه و یک حماقت متوهمانه و شیطانی است !...ولی درباره یک زندگی درست میگی ..البته هیچ اشتباه خیلی خیلی بزرگی رو نمیشه با سیر جاری حکمت یا توهم جمع بستن سیر جاری حکمت های زندگانی کلا ..و یا زندگانی بقیه جبران کرد ..همچین معامله ای وجود خارجی نداره ...و همه چیز هم در محدوده یک هستی و یک فرد ممکن نیست ..اگر دیدی راه معقولی نیست سریع خودت رو خلاص کن !...جادوگر : خود تو یک نقطه امید هستی !..گفتم : نمی خواهم پیش بینی کنم یا حس شخصی ام حتی دخالت بدم ..نظر کارشناسی ام اینه که ؛ معامله با آدمی مانند من میتونه خیلی خیلی سخت باشه ولی غیر ممکن هم نیست !!...در هر صورت خواهیم دید ..جادوگر : بله خواهیم دید !.../...خیر و سلامتی 

رقیب اصلی مرگ فیلمنامه فرعی زندگی...
ما را در سایت رقیب اصلی مرگ فیلمنامه فرعی زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cabolfazl1971geraa7 بازدید : 239 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 17:08