خدایان نامطمئن !

درود...چطور هیچ احمقی تا حالا توجه نکرده به سیر آزمون و خطا و مشاهده و تحلیل تدریجی درون آیین ها ی باستانی هزاران ساله ؟!!...انگار اونی که قرار بوده مثلا اشراف مطلق داشته باشه در حقیقت داره خودشم اتفاقات صحنه رو مشاهده و تحلیل می کنه !!!...انگار منتظره عکسالعمل خودش رو متناسب با وقایع تنظیم کنه !!..داره از ژست آبکی و ساختگی که برای خودش درست کرده بشدت مراقبت میکنه ..میترسه چیزی باعث خدشه دار شدن اطوار یا ادعای کذب خدایی کنترل کننده و مسلط به صحنه اش بشه !!!...داره در طول تکمیل قصه خودشم چیز یاد میگیره !!...تحلیل ش رو اصلاح میکنه ..اصلا گاهی شگفت زده است ..حتی وقتی همه چیز درست در میاد در راستای قصه بازم شگفت زده است !!..از خودش تعریف میکنه !!!!!...اینها مطلقا همش کار انسان است ..اختراع موبدان و مغان و کاهنان یعنی همان ساحران و جنگیران و جادوگران باستان ...چقدر نمایش بد و اجرای آبکی داره ( جدای از اینکه برای کسانی که دستی بر آتس سحر و بینش حقایق و بصیرت حقیقی دارن  به راحتی تکنیک های جادویی و گاف هایش قابل رویت است ..)..نمایش و اجرای بسیار ساده و تماما متکی به توان جادوگری است ..و بنظر من اجرای بد همیشه اجرای بد است نه با قدرت جادو نه با شعبده نه با زور و فریب و کلک   خونریزی و دفن کردن واقعیات و تصور ناپدید کردن ضعف ها و نقص ها به هر ترفندی  ، جبران نمیشه !..اجرای بد و ناشیانه و ساده انگارانه و سطحی حماقت تولید میکنه و زمان و هم وقت میخره برای حماقت ، جا باز میکنه برای اشتباه که یک چند وقتی جولان بده و خودش رو به شکلی عرضه کنه ...اوه ..اگر پوکر باز باشین باید بفهمید چی میگم !.../..روند کاملا انسانی آزمایش و مشاهده به راحتی در جای متون و قصه های آیینی قابل رویت است ..اگر اندکی با عوالم جادوگری و تاریخچه آن آشنا باشید باید بدانبد که اطوار جادوگران هم بخشی از ظاهر سازی لازم و فن تسلط بر آگاهی است ..قدرتمند ترین ساحران در حد خدایگان و اساطیر ؛ در برابر نیرو های طبیعی زمین و اطراف و عالم بی نهایت احساس حقارت و کوچکی می کردن ! و مجبور به مشاهده و برسی و تحلیل بودن !!!...گاهی حیرت می کردن !...گاهی ممکنه دست و پا چلفتی بنظر خودشان یا بقیه بیان ...البته جادوگری در پشت پرده و پنهان خب فرصت بیشتری برای تظاهرات بیرونی و طراحی صحنه داره ..ولی از زاویه جادوگر بودن حتما ضعف و حقارتی داره ..بخصوص وقتی حماقت های بزرگ انجام میداده ...مثل آیین آسمانی درست کردن و خودش رو جای خدا زدن !!...احتمالا فهمیده بوده اقتدار عالم و صاحب و منبع همه چیز اونقدر بزرگ و درک نکردنی و دور از دسترس و فهم بشر است که هر کسی با کمی قدرت ااحتمالا در میان انسان های کله پوک تر از خودش !! می تواند خودش رو جای او بزند !!..یعنی کمدی کلاسیک دیوانگی بشر به شکل احمقانه ای همیشه سطحی و کودکانه است ..من نمیفهمم این علاقه به اطوار و خودش رو زیادی جدی گرفتن واقعا چه نوع مرضیه ؟!!...وسط این بی نهایت که کلش یکی از عالم هاست تازه !...انگار بشر این وسط از شدت نفهمی و تناقض کشش زندگانی و بی رحمی حقایقو حضور مرگ بیخ گوشش   کلا سر به شورش دیوانه وار برداشته !!...همینطور عر میزنه و فرار میکنه !!!...جامعه بشری در واقع همه همان کودکان عر عرو و ریقو هستند که در بدو ورود به این دنیا میزنند زیر گریه !..گول اطوار و جدیت آبکی اینها رو تخورید همه همان نوزاد خشمگین و ترسیده و حیران در حال گریه هنگام تولد هستبم ..دانسمند نابغه که بمب اتم درست میکنه !..پزشکان دارو ساز که از گرایش بیشتر مردم به طب سنتی و گیاهان دارویی شاکی هستند و دندان قروچه می کنند و حرص میخورن ..سیاستمداران دیوانه ..ملت حیران درگیر روزمرگی ها و ..فلاسفه مجنون و شعرای لطیف و ادیب که دائما با سر به ریتم زمخت واقعیت برخورد می کنند ...حتی ساحران و جادوگران که تاریخ شان پر از حماقت و اشتباهات بزرگ و کوچک است ..و دیوانگی انسان بودنشان مو نمیزنه با بقیه !!...واقعا هم که شخص خدا باید دست بکار میشد و آستین بالا میزد خیلی هیجان انگیز وارد میشد و این گله بی شعور رو شخصا هدایت می کرد !!!!...ایده شاهکار متوهمانه اصیلی است و چون از نوهم با این شدت بر آید لاجرم بر توهم ابدی خود مهم پنداری انسان نشیند !!!...عجب نابغه ای بوده اون کله پوک که این ایده به مغزش رسیده !!...بنیان گذار ایده پردازی در تبلیغات و امور نیازمند مخاطب و کلا دیوانگی جستجوی مخاطب هم بوده ...توهمات و دل خوش کنک آدمها رو جدی بگیرید که نون توش هست !..برعکس آگاهی و حقایق از زهر تلخ تر است !!!!....واقعا دیوانه خانه است !....واقعن که !!!!....